روزگار هجران

روزگار هجران

کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد به عزم میکده اکنون ره سفر دارد. .. هدیه برای کسی که هنوز نیامده
روزگار هجران

روزگار هجران

کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد به عزم میکده اکنون ره سفر دارد. .. هدیه برای کسی که هنوز نیامده

معشوق



زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزل خوان و صُراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب، دوش به بالین من آمد بنشست
سر فراگوش من آورد به آواز حزین
گفت: «ای عاشق شوریده‌ی من، خوابت هست؟»
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تُحفه به ما روز اَلَست
آن چه او ریخت به پیمانه‌ی ما نوشیدیم
اگر از خَمر بهشت است وگر باده مست
خنده جام مِی و زلف گره گیرِ نگار
ای بسا توبه که چون توبه‌ی حافظ بشکست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد