روزگار هجران

روزگار هجران

کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد به عزم میکده اکنون ره سفر دارد. .. هدیه برای کسی که هنوز نیامده
روزگار هجران

روزگار هجران

کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد به عزم میکده اکنون ره سفر دارد. .. هدیه برای کسی که هنوز نیامده

درد فراق


شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت:
«فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت»
حدیث هول قیامت، که گفت واعظِ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت
نشان یار سفرکرده، از که پرسم باز؟
که هر چه گفت بَرید، صبا پریشان گفت
فغان که آن مَهِ نامهربانِ مهرگسل
به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت
من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
غم کهن به می سالخورده دفع کنید
که تخم خوشدلی این است پیر دهقان گفت
گره به باد مزن، گر چه بر مُراد رود
که این سخن به مَثَل، باد با سلیمان گفت
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
تو را که گفت که این زال ترک دستان گفت
مزن ز چون و چرا دَم، که بنده‌ی مُقبِل
قبول کرد به جان، هر سخن که جانان گفت
که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز؟
من این نگفته‌ام، آن کس که گفت بُهتان گفت



سلام مرا نیز بنویس











اگر نامه ای مینویسی به باران
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا از دل کاهدود و غباران
اگر نامه ای مینویسی به خورشید
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا در شب سرد نومید
اگر نامه ای مینویسی به دریا
سلام مرا نیز بنویس
سلام مرا با اگرها و آیا
اگر نامه ای مینویسی به مرغان صحرا در ان جستجوها
سلام مرا نیز بنویس
سلام پر از شوق بر باد دادن ارزوها

دکتر شفیعی کدکنی